وبسایت شخصی مهدی نیرومندان

دست نوشته های مهدی نیرومندان

وبسایت شخصی مهدی نیرومندان

دست نوشته های مهدی نیرومندان

وبسایت شخصی مهدی نیرومندان

اسمم مهدی، متولد 31 گل آور (اردیبهشت) ماه 1367 هستم، در حال حاضر ساکن شهر تبریز ، در استان آذربایجان شرقی هستم.
سال 1385 با اینترنت آشنا شدم. مثل بیشتر وبمسترها با یک وبلاگ شروع کردم و پس از مدتی (مدیریت و امنیت سرور ویندوز لینوکس،میکروتیک،برنامه نویسی ویژوال بیسیکVisual Basic Programming)(امنیت اینستاگرام، تلگرام، وبسایت، وو...)(کد نویسی اندروید, php, html, و طراحی انواع قالب ها)

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با موضوع «داستانهای ملانصرالدین» ثبت شده است

یک روز شخصی که می خواست سر بسر ملا بگذارد او را مخاطب قرار داد و از او پرسید: جناب ملا مرکز زمین کجاست؟

ملا گفت : درست همین جا که ایستاده ای؟
اتفاقا از نظر علمی هم به علت اینکه زمین کروی شکل است پاسخ وی درست می باشد.             

  • مهدی نیرومندان

یک روز ملا الاغش را به بازار برد تا بفروشد, اما سر راه الاغ داخل لجن رفت و دمش کثیف شد, ملابا خودش گفت: این الاغ را با آن دم کثیف نخواهند خرید به همین جهت دم را برید.

اتفاقا در بازار برای الاغش مشتری پیدا شد اما تا دید الاغ دم ندارد از معامله پشیمان شد.
اما ملا بلافاصله گفت : ناراحت نشوید دم الاغ در خورجین است!؟             

یک روز ملا به گرمابه رفته بود تعدادی جوان که در آنجا بودند تصمیم گرفتند سر بسر او بگذارند به همین جهت هر کدام تخم مرغی با اورده بودند و رو به ملا کردند و گفتند: ما هر کدام قدقد می کنیم و یک تخم می گذاریم اگر کسی نتوانست باید مخارج حمام دیگران را بپردازد!

ملا ناگهان شروع کرد به قوقولی قوقو! جوانان با تعجب از او پرسیدند ملا این چه صدایی است بنا بود مرغ شوی!
ملا گفت : این همه مرغ یک خروس هم لازم دارند!             

  • مهدی نیرومندان

یک روز شخصی خروس ملا را دزدید و در کیسه اش گذاشت,

ملا که دزد را دیده بود او را تعقیب نمود و به او گفت:خروسم را بده! دزد گفت: من خروس ترا ندیده ام,
ملا دفعتا دم خروس را دید که از کیسه بیرون زده بود به همین جهت به دزد گفت درست است که تو راست می گویی ولی این دم خروس که از کیسه بیرون آمده است چیز دیگری می گوید.             

  • مهدی نیرومندان

روزی ملا الاغش را که خطایی کرده بود می زد,

شخصی که از آنجا عبور می کرد اعتراض نمود و گفت: ای مرد چرا حیوان زبان بسته را می زنی؟
ملا گفت: ببخشید نمی دانستم که از خویشاوندان شماست اگر می دانستم به او اسائه ادب نمی کردم؟!             

  • مهدی نیرومندان