وبسایت شخصی مهدی نیرومندان

دست نوشته های مهدی نیرومندان

وبسایت شخصی مهدی نیرومندان

دست نوشته های مهدی نیرومندان

وبسایت شخصی مهدی نیرومندان

اسمم مهدی، متولد 31 گل آور (اردیبهشت) ماه 1367 هستم، در حال حاضر ساکن شهر تبریز ، در استان آذربایجان شرقی هستم.
سال 1385 با اینترنت آشنا شدم. مثل بیشتر وبمسترها با یک وبلاگ شروع کردم و پس از مدتی (مدیریت و امنیت سرور ویندوز لینوکس،میکروتیک،برنامه نویسی ویژوال بیسیکVisual Basic Programming)(امنیت اینستاگرام، تلگرام، وبسایت، وو...)(کد نویسی اندروید, php, html, و طراحی انواع قالب ها)

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۱ مطلب با موضوع «از بزرگان بشنوید» ثبت شده است

چارلی چاپلین یکی از نوابغ مسلم سینماست . او در زمانی که در اوج موفقیت بود با اونااونیل ازدواج کرد و از او صاحب 7 یا 8 بچه شد ولی فقط یکی از این بچه ها که جرالدین نام دارد استعدادبازیگری را از پدرش به ارث برده و چند سالی است که در دنیای سینما مشغول فعالیت است و اتفاقا او هم مثل پدرش به شهرت و افتخار زیادی رسیده و در محافل هنری روی او حساب می کنند .

  • مهدی نیرومندان
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.

بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.

به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.

عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.

بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!

مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند!

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.

شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.

گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد!

در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.

از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می‌طلبم.
  • مهدی نیرومندان

  • مهدی نیرومندان

  • مهدی نیرومندان

از آجیل سفره عید چند پسته لال مانده است 
آنها که لب گشودند ، خورده شدند 
آنها که لال مانده اند ، می شکنند 
دندانساز راست می گفت 
پسته لال ، سکوت دندان شکن اس


می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !

از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “

فهمیدم

پای ” او ” در میان است …



اجازه … ! اشک سه حرف ندارد … ، اشک خیلی حرف دارد!!!


بهزیستی نوشته بود : 
شیر مادر ، مهر مادر ، جانشین ندارد 
شیر مادر نخورده ، مهر مادر پرداخت شد 
پدر یک گاو خرید و من بزرگ شدم 
اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت جز معلم ریاضی عزیزم 
که همیشه میگفت : گوساله ، بتمرگ !!!!؟؟؟؟


با اجازه محیط زیست در دریا دکل می کاریم 
ماهی ها به جهنم ! کندوها پر از قیر شده اند 
زنبورهای کارگر به عسلویه رفته اند ، چه سعادتی ! 
داریوش به پارس می نازید ، ما به پارس جنوبی !


می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .

عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد

بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود …

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .

تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.

تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود

و معنای خداحافـظ، تا فردا بود…!


این روزها به جای” شرافت” از انسان ها

فقط” شر” و ” آفت” می بینی !


راســــــتی،

دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام…!

“حــــال مـــن خـــــــوب اســت” … خــــــوبِ خــــوب


 می‌دونی”بهشت” کجاست ؟

یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب !

بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری…


 وقتی کسی اندازت نیست

دست بـه اندازه ی خودت نزن…


 ماندن به پای کسی که دوستش داری

قشنگ ترین اسارت زندگی است !


 می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما

بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند …


 می دانی

یک وقت هایی باید

روی یک تکه کاغذ بنویسی

تـعطیــل است

و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت

باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال ســوت بزنی

در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که

پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند

آن وقت با خودت بگویـی

بگذار منتـظـر بمانند !!!


 مگه اشک چقدر وزن داره…؟

که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم…

  • مهدی نیرومندان

به ابوسعید ابوالخیر گفتند:

فلانی قادر است پرواز کند،

گفت: این که مهم نیست ، مگس هم میپرد.

گفتند: فلانی را چه میگویی؟ روی آب راه میرود!

گفت: اهمیتی ندارد، تکه ای چوب نیز همین کار را میکند.

گفتند: پس از نظر تو شاهکار چیست؟

گفت: اینکه در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی.

این شاهکار است...

  • مهدی نیرومندان

از مرگ نترسید ،


از این بترسید که وقتی زنده اید ،


چیزی درون شما بمیرد به نام "انسانیت"

  • مهدی نیرومندان

مرد پرهیزگار هرگز پارسایی خود را نمی سنجد.


سعادتمند کسی است که در هجوم و مقابله با مصائب خود را نبازد.


درباره پاسکال :

  • ۱ نظر
  • ۳۱ فروردين ۹۲ ، ۰۱:۱۷
  • مهدی نیرومندان

جهان هرکس به اندازه وسعت فکر اوست.

اگر کارهایی را که قادر به انجامشان هستیم انجام می دادیم خودمان جدا شگفت زده می شدیم.

من دلسرد نمی شوم، زیرا هر اشتباهی که می کنم، مرا یک قدم به جلو می راند.

درباره ادیسون

  • مهدی نیرومندان

انسان خود را نمی شناسد مگر هنگام فقر و بدبختی.

زندگی یک خواب است و عشق رویای آن.

آدمی شاگردی است که درد و اندوه او را آموزش می دهد و هیچ کس بدون احساس این آموزگار قادر به شناسایی خود نیست.

عاشق راستین کسی است که نیک بختی معشوق خود را در نظر داشته باشد.

درباره آلفرد دوموسه :

  • مهدی نیرومندان